.

Hamsafar Lyrics

همسفر
گوگوش

شاعر: ایرج جنتی عطائی
آهنگ ساز: واروژان
تنظیم: واروژان
___________________
تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته
نبودنت فاجعه بودنت امنیته

تو از کدوم سرزمین، تو از کدوم هوایی
که از قبیله ی من یه آسمون جدایی

اهل هر جا که باشی قاصد شکفتنی
توی بهت و دغدغه ناجی قلب منی

پاکی آبی یا ابر نه خدایا شبنمی
قد آغوش منی نه زیادی نه کمی
منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من
خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن

منو با خودت ببر، من به رفتن قانعم
خواستنی هر چی که هست تو بخوای من قانعم

...

ای بوی تو گرفته تن پوش کهنه ی من
چه خوبه با تو رفتن رفتن همیشه رفتن

چه خوبه مثل سایه همسفر تو بودن
هم قدم جاده ها تن به سفر سپردن
چی می شد شعر سفر بیت آخرین نداشت
عمر پوچ من و تو دم واپسین نداشت

آخر شعر سفر آخر عمر منه
لحظه ی مردن من لحظه ی رسیدنه

منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من
خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن

منو با خودت ببر، من به رفتن قانعم
خواستنی هر چی که هست تو بخوای من قانعم

منو با خودت ببر، منو با خودت ببر

*****
Report lyrics